اشتراک گذاری:
روانشناس
عضو هیأت تحریریه نشریات تازه های تندرستی
چکیده
بيماران مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته افرادي هستند كه خود را داري قدرت و موفقيت مي دانند و در روابط صميمي رفتارهاي خاص از خود نشان مي دهند. آنها معمولا روابط را منبع تاييد طلبي و اثبات خويش مي نگرند و با ديگران غیرهمدلانه برخورد مي كنند.
فخر فروشي، سلطه گري و تحميل نظر خود برديگران از عمده ترين صفات بارز آنهاست و تمركز بسيار زياد آنها به برتري جو يي باعث شده موفق ترين، ثروتمندترين و با استعداد ترين باشند. طرحواره هاي ناسازگار مركزي افراد خود شيفته شامل محروميت هيجاني، نقص و شرم و استحقاق يا بزرگ منشي است.
درمان با استفاده از آنتي دپرسانت ها و داروهاي كاهش اضطراب مي تواند در كنترل استرس كمك كننده باشد و درمانگران با استفاده از درمان هاي شناختي و با ايجاد حس همدلي و شناسايي توانايي ها و شايستگي هاي فرد و شناخت مشكلات و افزايش اعتماد به نفس بيمار، كاهش استرس می توانند كمك بسزايي به تغییر ذهنيت بیمار كنند.
اختلال شخصیت خودشیفته
بيماران مبتلا به اختلال شخصيت خودشيفته عموما افرادي هستند كه خود را داري قدرت، موفقيت و زيبا يي مي دانند و در روابط صميمي رفتارهاي خاص از خود نشان مي دهند. آنها معمولا توانا يي داد و ستد عشق واقعي را ندارند و روابط را منبع تا ييد طلبي و اثبات خويش مي نگرند. با ديگران مخصوصا با افراد نزدیك زندگي شان غیر همدلانه برخورد مي كنند.
در يک كلام آنها عاشق تعريف و تمجيد ديگران و نسبت به انتقاد بسيار حساس اند. فخر فروشي، سلطه گري و تحميل نظر خود بر ديگران از عمده ترين صفات بارز آنهاست و تمركز بسيار زياد آنها به برتري جويي باعث شده موفقترين، ثروتمندترين و با استعدادترين باشند.
ريشه هاي تحولي خودشيفتگي؛ محيطي كه كودك در آن رشد كرده بستر طرحواره ناسازگار خودشيفتگي را فراهم كرده که شامل ٤ ويژگي مهم است:
۱ـ تنهايي و انزوا كودك محيطي پر از تنها يي راتجربه مي كند والدين عشق خالص را از كودك دريغ كرده و كودك احساس تنها يي مي كند
۲ـ محدوديت ناكافي غالبا اين كودكان در كودکی به آنها زيادي خوش گذشته و در محيطي كه محدويت خاصي براي شان در نظر گرفته نشده است، رشد كرده اند.
۳ـ سابقه بد رفتاري قرار گرفتن ( آنها در محيطي پرورش يافته اند كه ممكن است ديگران آنها را تاييد كرده باشند، اما هرگز عشق خالص و واقعی را از طرف والدين تجربه نكردند و دچار تعارض هستند).
۴ـ پذيرش مشروط (در دوران كودکی هميشه مشروط دوست داشته شده اند و اين باور را دارند كه اگر فردي ويژه باشم فقط دوست داشتني هستم).
طرحواره هاي ناسازگار مركزي افراد خود شيفته:
۱ـ محروميت هيجاني
۲ـ نقص و شرم
۳ـ استحقاق يا بزرگ منشي
طرحواره ناسازگار محروميت هيجاني
ازآنجا كه اين افراد در كودکی با محروميت هاي هيجاني بسياري اعم از محروميت از محبت، محروميت از همدلي و محروميت از حمايت روبرو شده اند، در حال حاضر از اطرافيان توقعات بسياري دارند تا مطمئن شوند كه نيازهاي شان برطرف مي شود. عمده شكايت شان از ديگران درك نشدن و بي توجهي اطرافيان به نيازهايشان است.
طرحواره ناسازگارنقص و شرم
به دليل احساس خلاء و تنهايي ناشي از نگرفتن عشق خالص از والدين، اين افراد احساس مي كنند كه حقير و بد و دوست داشتني نيستند وگرنه تنها نمي ماندند. هميشه احساس شرم و نقص دارند و با رفتارهايي مثل تحقير ديگران بد رفتاري و سلطه جو يي مرهمي بر زخم عزت نفس آسيب ديده شان هستند. با داشتن احساس برتري نسبت به ديگران با حس رقابت طلبي و بي توجهي به نيازهاي ديگران و حق به جانب بودن هميشگي با سبك مقابله جبران افراطي از تله هاي خود فرار مي كنند.
طرحواره استحقاق
در افراد خودشيفته به شكل استحقاق لوس يعني داشتن والديني كه كنترلي بر فرزندان خود در كودکی نداشته و فرزندان لوس، سلطه گر و خودخواه را پرورش دادند، نمايان مي شود. گاهي طرحواره استحقاق از والديني كه مسئوليت كارهاي سخت فرزندان را به عهده گرفته اند و كودكاني ضعيف بي كفايت و نالايق پرورش داده اند هويدا مي شود. گاهي دركودكاني تكانشي كه حوصله انجام كارهاي خسته كننده و تكراري را ندارند، نشان داده مي شود. ذهنيت هاي مهمي كه افراد خودشيفته بر حسب آن رفتار خود را شكل مي دهند به صورت ذهنيت كودك تنها و ذهنيت خود بزرگ منش است.
اين افراد با ذهنيت كودك تنها و با سبك مقابله جبران افراطي، بي ارزشي خود را جبران كرده و خود را بسيار منحصر به فرد و مهم تلقي مي كنند. با ذهنيت بزرگ منشی مداوم در حال رفتارهاي رقابت طلبانه و عيب جويي از ديگران هستند. يكي ديگر از شيوه هاي مقابله ي اين افراد خود آرام بخشي بي تفاوت است كه با مصرف الكل و انواع داروها، سعي بر آرام كردن زخم هاي ناشي از اين فقدان ها مي شوند.
نكته جالب توجه در اين بيماران اين است كه خودشيفته ها در روابط عاطفي معمولا دنبال كساني مي روند كه از صميميت عاطفي اجتناب كنند يعني شخصي درست شبيه به والدين شان همان كساني كه از نظر عاطفي و هيجاني او را بسيار محروم كردند!
اين افراد در ابتدا رابطه محبوب خود را ايده آل سازي مي كنند و با گذشت زمان از چشم شان مي افتد و او را نا ارزنده سازي مي كنند.
درمان
آنتي دپرسانت ها و داروهاي كاهش اضطراب مي تواند در كنترل استرس كمک كننده باشد. درمانگران با استفاده از درمان هاي شناختي و با ايجاد حس همدلي و شناسايي توانایي ها و شايستگي هاي فرد کار می کنند. درمانگران با شناخت مشكلات و افزايش اعتماد به نفس بيمار، موجب كاهش استرس بیماران می گردند. آنان با تكنیک هاي مديريت بحران و با استفاده از آشنا كردن بيمار با ذهنيت هاي خود و استفاده از تكنيك هاي تجربي و شناختي و باز والديني كمك بسزايي به پذيرش ذهنيت و داد و ستد عشق واقعي بيمار با اطرافيان مي كنند.
اشتراک گذاری: